سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۴۰ ب.ظ

دستت را بوسیدم...

پاییز بود و نم باران...

دستت را بوسیدم...

پاییز بود و

آسمان بغض ڪرده‌ی ابرے..

دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۳ ق.ظ

شبی که باران شدیدی می بارید

پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید:

" چرا اینقدر عجله داری؟ "

دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۰ ق.ظ
نمیدانم چرا...
وقتی به آغوش میگیرمَت
دیگر به هیچ چیز فکر نمیکنم...
شاید
آغوشِ تو بُن بستِ تمام افکارم است...
يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۴ ب.ظ

ژاپنی‌ها یه اصطلاحی دارن به اسم «ایکیگای» که معنیش میشه "دلیلی برای بودن". 

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۶ ب.ظ
و امروز با یک فنجان قهوه و کاغذ و مداد ، تصویرت را به یاد می آورم.
در قلبم ، صدایت را انعکاس میدهم.
صدایت به پاییز رفته ، یادم است! 
دلم میریخت با هر کلمه ای که بر زبانت جاری میشد.‌.
جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۳ ق.ظ

امروز،فهمیدم که...

من حتی اگر هیچ آدمیو تو این دنیای بزرگ نداشته باشم ، ولی تو رو واسه همیشه دارم !

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۱ ب.ظ

صبح امروز کسی گفت به من : " توچقدر تنهایی"

گفتمش در پاسخ : " تو چقدر حساسی..."

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۵ ب.ظ
هزار بار قسم خورده ام که نام تو را 
به لب نیاورم ،
اما قسم به نام تو بود 

فصیحی هروی

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۵ ب.ظ
ای ابر دل گرفتهٔ بی‌آسمان بیا
باران بی‌ملاحظهٔ ناگهان بیا

چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا
دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ب.ظ
+ اگه دل به دل راه داره!!  پس چرا؟!
_ چی چرا؟!
+ من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار!!
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست    
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۹ ق.ظ

کاش بشه همه اتفاقای خوب باهم بیوفتن !♡

۹۹/۹/۹

۰۹ : ۰۰

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۴ ب.ظ
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر 
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم 

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۴ ق.ظ
نخند جانم، نخند...
آدم دست و پای دلش
میان چال گونه ات میشکند 
تو نخند!
جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

این شعر از جناب فاضل نظری عزیز رو خیلی دوست دارم

مخصوصا بیت اخرشو خیلی خیلی خوشم میاد :)

قبلا هم شعر رو پست کرده بودم 

(پست رو بخونین)