در سالِ ۱۸۰۹ بتینا برای گوته نوشت: "تمایل شدیدی دارم که شما را برای همیشه دوست بدارم."
این جملهی بهظاهر پیشِ پا افتاده را بهدقت بخوانید. از کلمهی عشق مهمتر، کلمههای «همیشه» و « تمایل» است!
آنچه بین آن دو جریان داشت، عشق نبود، جاودانگی بود ...
میلان کوندرا | جاودانگی
واسه اون چیزی که به خاطرش شروع کردی سخت مبارزه کن و تا نرسیدی بهش دست از سرش بر ندار! بیهوده پا پس نکش! اَلکی نااُمید نشو! میدونی؟ اون بخشی از وجودته... اگه نرسی بهش ، انگاری یه تیکه ای در درونت کم داری و تا ابد قراره جاش خالی بمونه! پس یادت باشه رفیق :
واسه اون چیزی که به خاطرش شروع کردی سخت مبارزه کن! نفروشش رویاتو مفت!
| آقای حس |
گرچه در ظاهر از تو بیخبرم
هیچکس جز تو نیست در نظرم
به قفس راضیام! فقط گاهی
فکر پرواز میزند به سرم
مرگ حق من است در هر حال
من که از حق خود نمیگذرم
پدرم اهلی بهشت نبود
من هم از تیرهء همان پدرم
رود و دریا و ابر و بارانم
که به پایان نمیرسد سفرم
|فاضل نظری|
زمین سفته پسر !
اگه خوردی زمین و دردت گرفت طبیعیه ...
فقط یکم دراز بکش ؛
دردات که خوب شدن ؛
دلت که آروم شد ؛
بعدش پاشو ...
| عریان |
این همه ستاره تو آسمونه یه جا کنار یکیشون واسه خودت انتخاب کن و برو به ستاره ها برس...⭐️✨
| آقای حس |
تونیستی
اما من برایت چای میریزم
دیروز هم نبودی
که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند باشی یا نباشی
من با تو زندگی میکنم!
یه خستگی هایی خیلی قشنگن!
مثل اون وقتایی که از شدت تلاش برای هدفات ، ولو میشی رو رختخوابت و زودی خوابت میبره!...
خستگی حاصل از اقدامات روزانه ای که برای هدفات و رویاهات برداشتی...
خستگی حاصل از دووم آوردن و موندن پای مسیری که عاشقشی...
خستگی ناشی از یه شکست دیگه و یه بلند شدن دوباره...
خستگی شنیدن حرفای منفی ، نادیده گرفتنا و تیکه های دیگران ، با این تفاوت که میدونی تصور همشونو به زودی عوض میکنی!...
به خستگی های خیلی قشنگن! میدونی؟... :)
| آقای حس |
امشب تو خستگی بدون دلیل گوشیو برداشتم و چشمم به یه تکست خورد...
حقیقتا یادم نمیاد دقیق چی بود!
ولی یه حرفی به دلم زد...
که تصمیم گرفتم سیاهیای دلمو پاک کنم ،
با آدمایی که دور شدن یا دورشون کردم (!) حرف بزنم
دلخوریارو رفع کنم
.
.
.
تا بتونم یه[من] خوب بسازم :)