۹ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ

ما ، محمدرضا و سپیده ، تصمیم گرفتیم به وبلاگمون حال و هوای تازه‌ای بدیم و بیشتر و بهتر وبلاگنویسی کنیم.

لذتی که در وبلاگنویسی هست رو نمیشه با هیچ جای دیگه‌ای مقایسه کرد مثل مقایسه‌ی داشتن خونه یا رفتن به هتل یا مکان‌های استیجاری هست.

پس تصمیم گرفتیم خونمون رو به سبک خودمون تزیین کنیم تا بیشتر از این محیط لذت ببریم.

نظرتون در مورد این قالب چیه؟ و یک اسم برای این قالب پیشنهاد بدین.

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۱۱ ب.ظ

بعضی موقع ها هم همه چی هست

به جز اونی که باید باشه...

مثلا یه بچه تنها که اسباب بازی هم داره ها !

ولی کسی نیست که باهاش با همون اسباب بازیه ، بازی کنه

اون موقع‌ست که با همه قهر میکنه...

حتی با اسباب بازیش !

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۵۵ ب.ظ

از شعله ، به خاطر روشنایی‌اش..

سپاسگزاری کن!

اما چراغدان را هم ،

که همیشه صبورانه در سایه می‌ایستد...

از یاد مبر!

گریه کنی اگر ، که آفتاب را ندیده‌ای..

ستاره‌ها را هم نمیبینی.

ماهی در آب خاموش است و

چارپا روی خاک هیاهو می‌کند و

پرنده در آسمان آواز می‌خواند.

آدمی ، امّا...

خاموشی دریا و 

هیاهوی خاک و

موسیقی آسمان را در خود دارد.

هنگامی که ، در فروتنی ، بزرگ باشیم !

بیش از همه به آن بزرگ نزدیک شده‌ایم.

ممکن ، از ناممکن می‌پرسد:

"خانه‌ات کجاست؟"

پاسخ می‌آید:

"در رویای یک ناتوان"


ماه نو و مرغان آواره

رابدرانات تور

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۳۲ ب.ظ

مردی برای اصلاح موهای سر و صورتش به پیرایشگاهی رفت و در همین حین گفتگوی جالبی بین او و پیرایشگر در گرفت. از مسائل و موضوعات مختلفی صحبت کردند تا این که به موضوع «خدا» رسیدند. پیرایشگر گفت: «من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.»

مشتری پرسید: «چرا باور نمی‌کنی؟»

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۱۵ ب.ظ

گر نهادی تاج قرآنی به سر

یا نهادی سر به سجده تا سحر

دل شکست و آمدت اشک بصر

زیر لب آهسته نامم را ببر

اگر زخمی چشیدی گاه‌گاهی از زبان من

اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من

نمی‌گویم میان سجده‌ی سبزت دعایم کن

فقط ، امشب شب قدر است...

تو لطفی کن ، حلالم کن !

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۱۶ ب.ظ

نفسم را پر پرواز از توست

به دماوند تو سوگند که گر بگشایند

بندم از بند ببینند که آواز از توست

که من ایرانم!


 با صدای : ۴۰ خواننده ایرانی 

به آهنگسازی فرزاد فرزین

و قلم احمد امیرخلیلی

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ

بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم

بیچاره من! اگر نشناسی مرا توهم


تاوان عشق را دل ما هر چه بود داد

چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم


فاضل نظری

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۲۵ ق.ظ

در افسانه‌های وطنی آمده؛ راننده‌ای با کامیونش 10نفر را زیر گرفت و کُشت. مردم همیشه در صحنه گرداگرد ماشین و جنازه‌هاجمع شده بودند به تماشا و کارشناسی و کروکی کشیدن!

موتورسوار نگون بختی که به سرعت می آمد نتوانست موتورش را کنترل کند و به یکی از تماشاگران برخورد کرد و او را کُشت. بنای آه و ناله گذاشت که:

- وای بدبخت شدم! وای زدم یک نفر رو کُشتم! روزگارم سیاه شد.. وای وای!

راننده کامیون با خونسردی جلو آمد، لِنگ جنازه را گرفت و پرتش کرد وسط ده نفری که کُشته بود و گفت:

- شد11نفر! ... تو برو!

توی زندگی هر کس، باید یک راننده کامیون باشد که لِنگ غصه آدم را بگیرد پرت کند توی بارش و بگوید:

- شد هزار و یک غصه! تو برو...!

پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۲۴ ب.ظ

میدانی جان دلم

خیلی ها میگویند عشق شهریار حسابی ناب بود

میگویند ای کاش کسی شبیه شهریار ما را میخواست

ولی من ترجیح میدهم عشقمان شبیه شاملو باشد

تو بخواهی،من هم بخواهم

شهریار یک عمر، تنها و یک تنه خواست

من این عشق را نمیخواهم

اما به تو قول میدهم

تو احمد باشی

بیدرنگ، یک عمر آیدا خواهم شد ...


• سیما امیرخانی