۱۸ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۳۷ ق.ظ

یاد بگیر قید آدما رو بزنی...

همونجا که برات وقت نمیزارن...

همونجا که آخرین نفری تو اولویت هاشون...

همون لحظه که یکی دیگه رو بهت ترجیح میدن...

همون وقت که عصبانیتشون رو سرتو خالی میکنن...

یادبگیر بگذری ازشون..

وقتی اونا میگذرن از رو احساساتت..


ارزش قائل شو واسه خودت!💚

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۴ ق.ظ

پاییز منم 

   بارون تویی...

زیبایی پاییز به این بارونشه!

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۳۷ ق.ظ

مَن به چَشمهایِ بی قَرارِ  [♡طُ♡]  

            قول می دَهم:

                    ریشه هایِ ما به آب،

                               شاخه هایِ ما به آفتاب می رسَد...

                                                    ما دوباره سَبز می شَویم!!

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۶ ب.ظ

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

بازی عشق مگر شایدو اما دارد

 

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۰ ب.ظ

امروز کارنامه هامونو دادن...اصصصلا استرس نداشتم تا اینکه فهمیدم ارامش قبل طوفانه!

این دبیرا چشونه؟؟چرا اینجوری میکنن؟؟چرا ی سری دبیرا عین گل میمونن ی سری عین..

دارم دیونه میشم..تاحالا انقد نامردی ندیده بودم

سر این محازیا گفتن ارفاق میکنیم کو؟؟؟

قشنگ ترتیب نمره هام اینجوریه:

مستمر ۲۰ ، امتحان ۲۰ ،سالانه ۱۹.۲۵

مستمر ۱۸.۵ ، امتحان ۱۸.۵ ،سالانه ۱۷.۲۵

مستمر ۱۹،امتحان ۱۹ ،سالانه ۱۸

و....

😑😐

خداوندا اینا تو بچگیشون نمره ازشون دزدیدن ک حالا کینه دارن که از دانش اموزا کم کنن؟؟؟

فقط امیدوارم دیگه سر کلاسشون نشینم و باهاشون درسی نداشته باشم چون ب شدت متنفر شدم از بعضیا...

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۲۱ ب.ظ

به ساعت نگاه کردم.شیش و بیست دقیقه صبح بود.

دوباره خوابیدم.بعد پاشُدم به ساعت نگاه کردم.

شیش و بیست دقیقه صُبح بود.

فکر کردم : هوا که هنوز تاریکه.حتما دفعه ی اول اشتباه دیدم.

خوابیدم.وقتی پاشدم.هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شیش و بیست دقیقه صبح بود.

سراسیمه پاشدم.باورم نمیشد که ساعت مرده باشه.

به این کارها عادت نداشت.من هم توقع نداشتم.

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۲ ب.ظ

از مرگ نترسید!

از این بترسید که وقتی زنده اید...

 چیزی درون شما بمیرد بنام انسانیت

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۸ ب.ظ

قلبم مدت‌هاست گرفتار یک سکوت بی‌پایان است...
من از نسلی هستم که
مهمترین‌ حرف‌های خود را بر تنهایی‌اش حک کرده است...

|یکشنبه ۱۵ تیر|
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۶ ق.ظ

یه جاهایی از زندگی کلافه میشی و روزات تکراری تر از همیشه میگذرن...

یه ساعتایی حالت بده و خودتم نمیدونی که دلیلش چیه!

درکل یه روزایی از تقویم کلی حس بد بهتون دست میده

ولی شما باهاشون دست ندین

خودشون میرن 

😊

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۰ ق.ظ

آتش به جان من چرا زنی یار

 امشب بشین و اشک دیده بشمار 

گاهی اگر نظر کنی رویم 

رازها ز نقل سینه با تو گویم

 ز مهتابی که در هجرت همیشه همدم شبانه من است 

ز تصویری که در این قاب دلیل بغض عاشقانه من است

 چه گویم من چه پرسی تو ز حال و روز واپسین دقایقم 

مرا گم کن در این رویا که خسته از عذاب این حقایقم

 همانی که باش که میخواهی بیا ای جان بیا گاهی

 بیا از این شب ترانه ها نرو 

کنارم باش که خوش باشم مرا گم کن که پیدا شم 

تو را به این عاشقانه ها نرو






 یه اجرای فوق العاده توی عصر جدید که خیلی دوسش داشتم :)

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۵ ب.ظ

سلاااام🙃👋

 از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند

با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند
پیشاپیش میلاد امام رضا (ع) مبارک
کلیک کنید 😊🙂
يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۲۶ ب.ظ

خب اول یه تشکر از دوست عزیزم که منو به این چالش دعوت کرد❤

خیلی چالش قشنگی بود و کلی ازش خوشم اومد چیزایی که برام جذاب بودن رو نخواستم که توی یه عکس خلاصه کنم و دوست داشتم که موضوع بدم بهشون و دسته بندی کنم البته که فکر میکنم خیلی چیزا هنوز مونده که دیگه یادم نبود و یا شاید دسترسی بهشون آسون نبود... 

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ق.ظ

من که جز هم‌نفسی با تو ندارم هوسی

با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ

در هیاهوی زندگی،تو تنها آرامشی...

در  ترافیک ذهنم، تو یک آهنگ آرامی...

من در اطراف تو عشق را لمس میکنم.

عشق همان عطری ست

که از تو بر شانه ام می ماند!

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ب.ظ

یه وقتایی تو زندگی به بن بست نمیخوری...

    فقط دیگه مقصدی نداری!