شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۶ ب.ظ
و امروز با یک فنجان قهوه و کاغذ و مداد ، تصویرت را به یاد می آورم.
در قلبم ، صدایت را انعکاس میدهم.
صدایت به پاییز رفته ، یادم است! 
دلم میریخت با هر کلمه ای که بر زبانت جاری میشد.‌.
چشمانم را میبندم ، حتی به خاطرات تلخت هم لبخند تحویل میدهم :)
دو گوی یشمی رنگت را گویی نقاشی ماهر در ذهنم به تصویر کشیده است.
و امروز فهمیدم!
که چشمانت درمان میکند حال خرابم را...
از این امروزها ، زیاد می آیند و می روند و من هر بار بیش از پیش عاشقت میشوم! 
این در حالیست که هزاران بار به زمین و آسمان قسم خورده ام دیگر عشقت را در سر نپرورانم...!
از دستاورد این روزهایم ، همین قدر برایت بگویم که ، دوست داشتنت کار هر کس نیست ، به من بسپارش! :))
تو هر قدر هم که مایه ی آشوب و آرامشم باشی ، فرقی به حال منِ شیدا ندارد ، دلبر جآنم♡
۲نظر ارسال شده است.
  1. Sepideh Adliepour
    Sepideh Adliepour
    ۱۵ آذر ۹۹، ۱۴:۳۰
    :))))))
  2. ( ک) شباهنگ
    ( ک) شباهنگ
    ۱۶ آذر ۹۹، ۱۶:۲۰
    بهترین واژه ها همیشه از آدم های عاشق
    خوانده و شنیده ام
    بسیار شیوا و دلنشین نوشته اید
    • sepid.v ~|
      چون حقیقته عشق توشون وجود داره..
      ممنونم از نظرتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">