شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۴ ب.ظ
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر 
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم 


چیزی که میان تو و من نیست غریبی‌است
صد‌بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟!

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت 
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم 

از سایهٔ سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم 

ای عشق! مرا بیشتر از پیش بمیران 
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم


●فاضل نظری
۵نظر ارسال شده است.
  1. هیچکس  ...
    هیچکس ...
    ۸ آذر ۹۹، ۱۹:۵۰
    فاضل نظری اگه میدونست یه فن مث تو داره احساس مولانا بودن بهش دست میداد :/ یکمم از ملوی بزا خو
    • sepid.v ~|
      😂😂😂خو اقا واقن قشنگه شعراش دگ 
      نی؟
  2. Fatemeh Karimi
    Fatemeh Karimi
    ۸ آذر ۹۹، ۲۰:۰۳
    خیلی هم زیبا :))
  3. Amir chaqamirza
    Amir chaqamirza
    ۸ آذر ۹۹، ۲۰:۳۹
    سلام سلام سلام
    چقدر زیبا بود.بی نظیر😄
    • sepid.v ~|
      سلام وقت بخیر
      ممنونم از نظرتون
  4. .. Chakavak
    .. Chakavak
    ۸ آذر ۹۹، ۲۰:۴۱
    فاضل خیلییی قشنگه شعراش. مفهوم کلامش رو راحت تر از حافظ میشه درک کرد ❤👌
    • sepid.v ~|
      اره واقعا...به دل من که خیلی میشینه
  5. میم شیم
    میم شیم
    ۹ بهمن ۰۰، ۱۸:۵۵
    اینو من یجا دیدم نوشته بود هماقربانی نوشته😂
    • sepid.v ~|
      تا جایی که من میدونم از شعرهای استاد نظری هست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">