۲۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۰۱ ب.ظ

چه گناهی؟!

تو مرا تنگ در آغوش بگیر؛
تن تو عین بهشت است،
جهنم با من...🧡
 
| نفیسه سادات موسوی |
سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۳۶ ب.ظ

دلبر...نمیدانم به چه زبانی بابت تمام آنچه که با بودنت ارزانی ام کرده ای سپاسگزار باشم!

تقویم را ورق میزنم...

می رسد به روزی که وجودم عشق را لمس کرد...

روزی که جنگل های آشفته قلبم پر از شکوفه شد..

نگاه کن ! چقدر با آمدنت این روز زیبا شد !

با آمدنت روح خسته ی من جان گرفت 

روزی که به دنیا آمدی ، هرگز نمیدانستی که آرامش بخش روح و روان کسی خواهی شد که با تو زندگی برایش دلنشین تر است...

قوت قلبم ! در کنار تمام داشته هایم ، تنها تو ، دلیل کافی خوشبختی ام هستی...

تولدت معراج دستهای من است زمانی که عاشقانه آمدنت را شکر میکنم...

 

♡تولدت مبارک دار و ندار من♡

•۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹•

 

 

 

اینم کادوی من به نی نی کوچولوی قشنگمون نظرتون؟؟!!

کادو

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۱ ب.ظ

 

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
 وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

 وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود ونه دلی

وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
  چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

آن دم که چشمانش مرا از عمق چشمانم ربود

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
  وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
  من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر چیزی در آنسوی یقین شاید کمی هم کیش تر

دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود

 

| مرحوم افشین یداللهی |

 

 

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۰ ب.ظ

I love all the stars in the sky, but they are

nothing compared to the ones in your eyes!

 

من تمام ستاره های آسمون رو دوست دارم ولی

اونا در مقایسه با ستاره ای که در چشمان تو

میدرخشه هیچند !

 

 

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ب.ظ

شب آن شب که عشق پر میزد میان کوچه بازارم

تــو را در کوچه میدیدم که پا در کوچه بگذارم

به یادم هست باران شد تــو این را هم نفهمیدی

من آرام رفتم تا برایت چتر بردارم

تــو می لرزیدی و دستم، چه عاجز میشدم وقتی

تــو را میخاست بنویسد بروی صفحه، خودکارم

میان خویش گم بودی میان عشق و دلتنگی

گمانم صبح فهمیدی که من آن سوی دیوارم

هوا تاریک تر میشد تــو زیر ماه میخواندی

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

چه شد در من؟! نمیدانم فقط دیدم پریشانم   

 فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم

از آن پس هرشب این کوچه طنین عشق را دارد

تــو آن سو شعر میخوانی من این سو از تــو سرشارم

سحر از راه میآید تــو در خورشید می گنجی

و من هرروز مجبورم زمان را بی تــو بشمارم

شبانگاهان که برگردی به سویت باز میگردم

اگر چه گفته ام هرشب که این هست آخرین بارم

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۳۵ ق.ظ

هر سوالی دارین بپرسین ج میدم😑😐😂

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۲۲ ب.ظ

دعوا کن ولی با کاغذت...

اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد

هر چه خواستی به او بگوی ، روی کاغذ بنویس..

تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را!

آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن...

آنوقت خودت قضاوت کن

حالا میتوانی 

تمام خشم نوشته هایت را با پاک کنت پاک کنی .

| دلی راهم نشکانده ای !

     وجدانت راهم نیازرده ای!

          خرجش،یک مداد بود و کاغذ

               نه بغض و پشیمانی |

✍دکتر الهی قمشه ای

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۳۹ ب.ظ

دَر میزَنم...

درِ عَرشِ کبریاییِ تو را

     میدانَم دُرست آمَده اَم !

 

التماس دعا • لیله القدر

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۳۴ ق.ظ

شعر

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه !بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

 

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من وتو فاصله هاست

 

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

·بال· وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

 

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

 

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه مسئله هاست

 

| فاضل نظری • گریه های امپراطور |

دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۳۶ ب.ظ
 
خب تو این روزای قرنطینه یکی از تفریحای خوب و لذت بخش داستان خوندنه
از علایقتون بگید دوستان
کتاب و رمان معرفی کنید با هر ژانری که میپسندید و حتمن ژانرشم بگید ممنون❤❤
يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۵۳ ب.ظ

به رویم باز کن میخانه‌ی چشمی که بستی را

ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را

 

نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی

به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را

 

شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:

فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را

 

در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج

که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را

 

به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر!

بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟

 

#فاضل_نظری 

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۳۶ ق.ظ

دوستان خبر جدید رسیده که 

این زلزله دیشب حادثه طبیعی نبوده 

گویا پرسپولیس استارت زده واسه قهرمانیای بعدی 🤩😍

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۵۹ ب.ظ

پرنده ای که روی شاخه نشسته 

      هیچوقت نمیترسه شاخه بشکنه،

          چون اون به شاخه اعتماد نکرده...

                به بالهای خودش اعتماد داره!

                        | خودت را باور داشته باش |

 

 

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۲۸ ق.ظ

دلم هوای خودم را کرده است

این روزها

بیشتر از هـر زمانی

دوست دارم خودم باشم!!!

دیگـر نـه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را…

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است…

همین…

چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۰۶ ب.ظ

به خدا حافظی تلخ توسوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

 

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

 

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

 

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

 

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

 

✍فاضل نظری