۱۶۵ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است
نه خوابمان می آید
نه سرِ حالیم
نه حالمان خوب است
نه خراب حالیم
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سال هاست هیچ نمی آورم به یاد
قهرمان ، گاهی زنی‌ست...
که پای همه‌ی حرفهای پشت سرش ایستاده و برای عشقش میجنگد!
گاهی مردی‌ست که تنها و یک تنه با همه میجنگد تا به معشوقه‌اش برسد!
حضور بعضی‌ها چه آرامشی را به جان زندگی‌ات می اندازد !
من می‌گویم جادوگرِ بهشتند ، یا نه اصلا...خود ،گوشه‌ای از بهشتند !
هر‌چه انسان‌تر باشیم...
زخم ها عمیق‌تر خواهند بود !
کسی را دوست داشتن یعنی از او حمایت کردن؛
در کلام و در رفتار،
در شادمانی و در اندوه.
دلتنگی می‌دانی چیست؟
غرق شدن در یادت
فکر به صدایت
و مرور هر شب خاطراتت
💓
"من از آن روز که در بند توام"
فهمیدم
زندگی درد قشنگیست
که جریان دارد..!
آدم هایِ بی معرفتی هستیم !
زود برایِ هم تکراری می شویم
زود از هم خسته می شویم .
انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند
دیدار تو کشتـــزار نور است ، آهویى بی قرار ، که از لب تشنـــه اش ، آفتاب سحر فرو میریـــزد ، دیدارت سکوت است آبشـــار پرندگانى که راه سپیـــده را میجوینـــد...♡
تو بگو وصف لب یار ، گناهش با من
تو بخوان نغمه ی دلدار ، گناهش با من
نمیدونم چرا ولی هر وقت که از همه چی بریدم و خستم.کلافم حوصله هیچیو ندارم ، وقتی میبینمت از این رو به اون رو میشم.
تو دوره امتحانا حس میکنم واجبه که هر روز ببینمت و پیشت باشم چون وقتایی که داغونم و درسو میزارم کنار ، تنها کسی که میتونه دوباره زندم کنه خودتی...
واقعا نمیدونم چه سرّیه...این چه اشتیاقیه !
روزها بدجنس شده اند !
از شنبه اش بگیر تا پنج شنبه
دلتنگی ها را قایم می کنند
شور دیدارت اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب اما نه!
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
