حضور بعضیها چه آرامشی را به جان زندگیات می اندازد !
من میگویم جادوگرِ بهشتند ، یا نه اصلا...خود ،گوشهای از بهشتند !
بودنهایشان ساعت زندگی را از کار میاندازد و متوجه گذر زمان نمیشوی! عجیب است...
حتی اگر چشمانت بسته باشد ، بازهم فقط رنگ نگاه او را میبینی و آرامش را در او جستجو میکنی.
او که باشد ، خورشید زمستان گرمتر میتابد.
آنقدر آرامش میدهند و آسمانیاند ، که رنگ خونت آبی میشود.
آبیهای زندگی خیلی کمیاب هستند ، اگر پیدا کردید در موزهی دل نگه دارید و دورش پتو بپیچید...!
کم کم به فکر اینم ابی اسمم رو بردارم، واقعا لایقش نیستم :D هیچوقت به کسی آرامشش ندادم...