صبح امروز کسی گفت به من : " توچقدر تنهایی"
گفتمش در پاسخ : " تو چقدر حساسی..."
این شعر از جناب فاضل نظری عزیز رو خیلی دوست دارم
مخصوصا بیت اخرشو خیلی خیلی خوشم میاد :)
قبلا هم شعر رو پست کرده بودم
(پست رو بخونین)
اگر پاییز نبود
هیچ اتفاق شاعرانهای نمیافتاد
نه موسیقی باد بود
نه سمفونی کلاغها
نه رقص برگ
و من
هیچ بهانهای برای بوسیدن تو
دراین شعر نداشتم
بهرام محمودی
از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید
🍂🍁
▪︎فاضل نظری▪︎
برای آرزوهای محال خویش میگریم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش میگریم
و مقامی هست به نام حیرت