۳۰ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۱ ب.ظ

صبح امروز کسی گفت به من : " توچقدر تنهایی"

گفتمش در پاسخ : " تو چقدر حساسی..."

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۵ ب.ظ
هزار بار قسم خورده ام که نام تو را 
به لب نیاورم ،
اما قسم به نام تو بود 

فصیحی هروی

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۵ ب.ظ
ای ابر دل گرفتهٔ بی‌آسمان بیا
باران بی‌ملاحظهٔ ناگهان بیا

چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا
دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ب.ظ
+ اگه دل به دل راه داره!!  پس چرا؟!
_ چی چرا؟!
+ من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار!!
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست    
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۹ ق.ظ

کاش بشه همه اتفاقای خوب باهم بیوفتن !♡

۹۹/۹/۹

۰۹ : ۰۰

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۴ ب.ظ
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر 
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم 

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۴ ق.ظ
نخند جانم، نخند...
آدم دست و پای دلش
میان چال گونه ات میشکند 
تو نخند!
جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

این شعر از جناب فاضل نظری عزیز رو خیلی دوست دارم

مخصوصا بیت اخرشو خیلی خیلی خوشم میاد :)

قبلا هم شعر رو پست کرده بودم 

(پست رو بخونین)

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ب.ظ

دقیقا تو اون حالتم که یاس میگه:

هرچی دوییدم دیدم رو تردمیلم...

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۹ ق.ظ
زمین سمفونی برگ‌هاست
نم می زند باران
بدجور بوی غربت میدهد این هوا
نبش قبر خاطرات مرده است انگار
فصل تنهایی‌ست
پاییز است، پاییز است حالا
فرشته فکور
چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ق.ظ

اگر پاییز نبود

هیچ اتفاق شاعرانه‌ای نمی‌افتاد

نه موسیقی باد بود

نه سمفونی کلاغ‌ها

نه رقص برگ

و من

هیچ بهانه‌ای برای بوسیدن تو

دراین شعر نداشتم

بهرام محمودی

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۳ ق.ظ

دختر پاییز که باشی ..

شاید زودتر عاشق شوی 

با اینکه سخت دل میبندی!

و شاید سخت تر از قبل رها کنی

هر انچه که تو را اسیر کرده است...

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ب.ظ

از بس که خدا عاشق نقاشی بود

هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید 

یک بار ولی گمان کنم شاعر شد

یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید

🍂🍁

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 زیست شناس ها میگن که ♡ یه عضو از بدنه.... !

ریاضی دان ها میگن ♡ فقط معکوس یکی از اعداده.... !

عارف ها میگن ♡ فضای روحانی درونه انسانه... !


میخوام بگم... واسه عاشقا فرق نداره که از نظر بقیه ♡ چیه...

عاشقا ♡ ندارن ! 

جمله ی غریبیه؟! نه نیست...

چون ♡ شون رو جای دیگه ای جا گذاشتن...

این دل که عاشق بشه ، پر میکشه واسه دیدن چشمهای معشوق...

طاقت نداره که حتی یه ثانیه گرمای دست یار و حس نکنه...

اما....امان از روزی که عاشقی بی معشوق شه و بشه زنده ی مرده!

اونوقته که ، این دلِ بی چاره ی بی صاحاب دلتنگی میکنه و هیچ درمونی نداره جز معجزه...

معجزه ای به دست دلبر !