۲۵ مطلب با موضوع «فیلم و سریال» ثبت شده است

سه شنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۰، ۰۷:۲۸ ب.ظ

+ماده یک؟

–دنیا پر از نامرده...

+ماده دو؟

–جز خودت کسیو دوست نداشته باش.

+ماده سه؟

–برادرت اولین دشمن توئه ، رفیقت دومی!

يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۰۵ ق.ظ

یه دیالوگی توی سریال شهرزاد بود که میگفت:«اگه نمیدونی بدون! من با تو چیزایی رو پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم..نمیخوام از دستش بدم.

پس اگه بزاری بری، من تموم میشم»

آدم با کسی که دوسش داره چیزای رو پیدا میکنه که هیچوقت نداشته، چیزایی که هیچوقت دوباره نمیخواد از دستش بده :))


جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۰۰ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۶ ب.ظ
و امروز با یک فنجان قهوه و کاغذ و مداد ، تصویرت را به یاد می آورم.
در قلبم ، صدایت را انعکاس میدهم.
صدایت به پاییز رفته ، یادم است! 
دلم میریخت با هر کلمه ای که بر زبانت جاری میشد.‌.
جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۳ ق.ظ

امروز،فهمیدم که...

من حتی اگر هیچ آدمیو تو این دنیای بزرگ نداشته باشم ، ولی تو رو واسه همیشه دارم !

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 زیست شناس ها میگن که ♡ یه عضو از بدنه.... !

ریاضی دان ها میگن ♡ فقط معکوس یکی از اعداده.... !

عارف ها میگن ♡ فضای روحانی درونه انسانه... !


میخوام بگم... واسه عاشقا فرق نداره که از نظر بقیه ♡ چیه...

عاشقا ♡ ندارن ! 

جمله ی غریبیه؟! نه نیست...

چون ♡ شون رو جای دیگه ای جا گذاشتن...

این دل که عاشق بشه ، پر میکشه واسه دیدن چشمهای معشوق...

طاقت نداره که حتی یه ثانیه گرمای دست یار و حس نکنه...

اما....امان از روزی که عاشقی بی معشوق شه و بشه زنده ی مرده!

اونوقته که ، این دلِ بی چاره ی بی صاحاب دلتنگی میکنه و هیچ درمونی نداره جز معجزه...

معجزه ای به دست دلبر !

 

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۴۳ ب.ظ

بنظرم تنهایی هوشمندترین احساسه...

دقیقا وقتی که اعصابت خورده ، کلافه ای ، روزای خوبیو سپری نمیکنی ،آدمایی که یه روزی فکر میکردی برات بهترین هستن و بهترین میمونن...ولت میکنن و میرن!

آدمایی که ی روزی حسرت اینو میخوردی که چرا زودتر پیداشون نکردی...

و خاطراتی که به اجبار باید دفنشون کنی!

فقط کاش آدما میدونستن چقدر با رفتنشون رو زخمای دیگمون نمک میپاچن...

این تنهاییه لعنتی چیه که انقد خوب بلده دقیقا کِی ما احساسی ترین و ناتوان ترین فردیم تا بیاد و حمله کنه...؟!

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۱ ب.ظ

دلبر! بیا ببین...دروغِ قشنگ تلخند‌هایم را 

در آینه بنگر و داروغه دیار تنهایی هایم را به دیدگان راه بده...

زبان بگشا و بگو ، مگر درمانی دارم بر زخم هایم بجز تو؟
دردانه ام! خیال میکنی رفتی اما تو هستی 
کاش بودی و روزگارم را بعد از خویش میدیدی

چه پاییز سردی !
چه تصوراتی که با آن عشق پرشورت داشتم...

آری...من هنوز هم گاهی روزها ، خیال میکنم که یک روز در بین هیاهوی کوچه های این شهر، تو برمیگردی....!

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۱ ب.ظ

+نمیخوای برگردی؟
-نه
+هیچوقت؟
-....

وقتی انتظار توی تک تک کلماتش موج میزنه، و خیلی راحت قلبشو پس میزنید ، به فکر دلی که شکسته شده باشین...!

چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ب.ظ


ابرها را کنار زده ام منتظرت
بر پشت بام دلم دراز کشیده ام
تا لبخندت را...
در آغوش بگیرم!
بیا که آسمان سیاهم ستاره زیاد دیده..
ماه کم دارد!
تا بدرخشد چشمانم..




وارد مرداد که شدیم حالم بد شد...همون روزای اول میدونستم که ۲۳ ام هر ماه خاطرات مرور میشن و مرداد که برسه میمیرم و زنده میشم تا بره...

تو این مدت که حالم بد بود خیلی فکر کردم،فکر به اینکه الان پیش کی ای؟چیکار میکنی؟کسی ازت مواظبت میکنه؟وقتی گریه کنی کی ارومت میکنه؟

فکر کردم به این که چرا خدا هم منو تنها کرد هم تورو؟چرا اینجوری شد؟

گاهی خدا آنقدر صدای بنده اش را دوست دارد که سکوت میکند

تا بنده بارها بگوید : خدای من...

چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۲ ق.ظ

چشمانت شعریست که هر روز برای سرودنش خدا شدن را کم دارد...

محبوب من..هنوز هم گمان میکنی پنهانی؟تو نیستی و نمیبینی حالم را ، همه از دستخطم میفهمند که برای تو مینویسم!

هیچ کس من را پرستاری جز روی تو نیست...

زندگی خلاصه ایست از ناخواسته بدنیا آمدن،

      ناگهان بزرگ شدن،

               مخفیانه گریستن،

                         دیوانه وار عشق ورزیدن،

و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ،مردن....

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۶ ق.ظ

یه جاهایی از زندگی کلافه میشی و روزات تکراری تر از همیشه میگذرن...

یه ساعتایی حالت بده و خودتم نمیدونی که دلیلش چیه!

درکل یه روزایی از تقویم کلی حس بد بهتون دست میده

ولی شما باهاشون دست ندین

خودشون میرن 

😊