۲۸ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۱۷ ب.ظ
یادمه قبلا وقتی کسی با گاز گرفتگی میمرد بهش میگفتن قاتلِ خاموش ...
ولی هرچی جلو تر میریم ؛
داریم بی صدا تر میمیریم ...
بدونِ اینکه گازی تو گلومون باشه ،
بدون‌ اینکه مونواکسیدی خفمون کنه !
دستای همدیگه رو روی گلوی هم حس میکنیم ...
حس میکنیم داریم خفه میشیم زیر دست و پای همدیگه ولی بازم ساکتیم ...
قاتلِ خاموش شده ماها ...
که بی دلیل به هم آسیب میزنیم ...
که بی‌دلیل همو میشکونیم ...
که بلد نیستیم ساده بودن رو !
که بلد نیستیم‌ساده موندن‌ رو ...

:)

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۳۰ ب.ظ
یجایی هست فاضل نظری میگه :
شب دل کندنت میپرسم آیا باز میگردی؟
جوابت هرچه باشد ؛ بر سوالِ خویش میگریم !

اینجارو واسه هیچکدومتون آرزو نمیکنم ! :)
پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۳۰ ق.ظ

و مقامی هست به نام حیرت

که در آن هیچ گفتگو نیست
تکلم 《لغزش》است 
از معنا به کلمه
از سکوت به صدا
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۹ ق.ظ

امروز با کل خانواده اعم از پسردایی زندایی دخترخاله دایی و .... ویدیو کال گرفتیم...

همه عیدو تبریک میگفتن و به رسم احترام از دایی بزرگ شروع کردن به ترتیب به پدربزرگ و مادربزرگم عیدو تبربک گفتن و دور هم ۳۷۹۰۸۷۵۳۳۴ بار خدارو شکر کردیم واسه بودن جفتشون.

سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۴ ق.ظ
If what you want to say is no more beautiful than silence, then silence is better...
اگر آنچه میخواهی بگویی از سکوت زیباتر نیست،پس سکوت بهتر است...

👤اریک امانوئل اشمیت
يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۲۴ ب.ظ

سلام به همه

امیدوارم حالتون مثل ... مثل لذت شیر گرم تو زمستون،مثل کرسی مادربزرگ وقتی برف میباره،مثل قدم زدن با معشوق وقتی بارون پاییزی داره میاد،و هر حس خوب دیگه ای که میشناسین باشه...

 

میخوام یه تشکر خیلی خیلی ویژه از دوست خوبم محمدرضا بکنم بخاطر ترجمه این قالب فوق العاده از تیم بلک تم که واقعا خیلی دوسش دارم و کلی ذوق کردم ...

امیدوارم همینجوری بدرخشی دوست عزیز❤️

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۱:۳۶ ب.ظ

تا حالا شکار رفتی...؟
من میرفتم،ولی دیگه نمیرم...!
آخرین باری که شکار رفتم ،شکار گوزن بود،خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم،من شلیک کردم بهش،درست زدم به پایش...!
وقتی بالای سرش رسیدم هنوز جون داشت،چشم هاش داشت التماس میکرد ،نفس می کشید،زیباییش من رو تسخیر کرده بود،حس کردم که اون گوزن می تونه دوست خوبی واسم باشه،می تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسش درست کنم...
خوب که فکر کردم با خودم گفتم که اون گوزن واسه همیشه لنگ می زنه و وقتی من رو می بینه یاد بلایی میفته که سرش آوردم...!
از التماس چشم هاش فهمیدم بهترین لطفی که می تونم در حقش بکنم اینه که  یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم...! 
تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی
 دوست باشی...!


گزیده‌ای از کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده» 

(اثر جناب آقای روزبه معین)

پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۴۸ ب.ظ
پلنگ سنگی دروازه‌ های بسته ی شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم

مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم
یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم

تفاوت‌ های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم

کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی بخشم
تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم

تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازه‌های بسته شهرم

▪︎فاضل نظری
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۳۱ ب.ظ

داشتم ادبیات میخوندم‌..

توی جاخالی ای که بین توضیح درسا هست، یه جمله ای نوشته بودم...

یادمه اونشب حالم خیلی بد بود و یه کار (شاید بشه گفت اشتباه!) کردم..

الان که باز داشتم مرور میکردم چشمم افتاد بهش

آرامش خاصی بهم داد♡

دریافت

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۰۶ ق.ظ

بابابزرگم همیشه میگفت کاری که ماها خوب بلدیم زجر دادنِ همدیگه‌ست .
میگفت انقدر همدیگه رو شکستیم ک پُر شدیم از دنیای آدمای نصفه نیمه و خورد شده .
فکر کنم باید یاد بگیریم خودمون بتونیم حال خودمونو خوب کنیم .
خودمون مواظب دلِ خودمون باشیم .
هرکی اومد زجر داد ،شیکست ، نگات نکرد و رفت !

پ‌.ن : حسین پناهی یجا میگه :
من
تکه‌تکه از دست رفتم؛
در روز روزِ زندگی‌ام 
شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۱۰ ب.ظ

به یدونه ازون حسای خوبی که یهویی اشک تو چشم جمع میشه و بدن آدم مور مور میشه چون دقیقا خدارو حس کرده و لمس کرده...نیازمندم

جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۲۶ ق.ظ

 اینکه میگن خدا چیزی رو که ازش بیشتر دوس داشته باشی ازت میگیره 

یعنی اینکه هرچیزی رو که بیشتر از خوووودت دوس داشته باشی از دست میدی

چون میشه حس نیاز 

وقتی نیاز به چیزی رو حس کنی 

ذهنت، زندگیت، قدمایی که برمیداری و کائنات از اون نیازه بهت بیشتر میده نیازتو بیشتر میکنه 

چون نیمه هوشیارت پر شده از نیاز

وگرنه خدا که سر جنگ نداره...

تویی که داری پیام نیاز میفرستی به ذهنت

پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۳ ب.ظ

+ عَبِد با این همه غدیش چجوری حرف دلشو بهت زد؟

- بعضی آدما با زبون حرفاشونو میزنن،بعضیا با چشماشون!
من حرفشو از تو چشماش خوندم :)