سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۲۴ ب.ظ

گر عقل پشت حرف دل اما نمی‌گذاشت

تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت


از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست

می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت


این‌قدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم

شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت


دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست‌ِکم

چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت


شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی

هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت


گر عقل در جدالِ جنون، مردِ جنگ بود

ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت


ای دل بگو به عقل که دشمن هم اینچنین

در خون مرا به حال خودم وا نمی‌گذاشت


ما داغدار بوسه‌ی وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت


▪︎ فاضل نظری ▪︎

۳نظر ارسال شده است.
  1. Amir chaqamirza
    Amir chaqamirza
    ۸ تیر ۰۰، ۱۲:۵۴
    سلام.سلام.سلام... .:).
    به به ، جناب، ؛:فاضل«».👌
    • sepid.v ~|
      سلام سلام
      بله...و دوباره جناب فاضل!😊
  2. Fatemeh Karimi
    Fatemeh Karimi
    ۸ تیر ۰۰، ۱۳:۲۳
    شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت...
    همیشه شعرهای فاضل نظری قبل و بعد داره مثل یه جای عمیق انگار هیچوقت شروع نشده و هیچوقت هم تموم نمیشه... مرسی اینو گذاشتی :)
    • sepid.v ~|
      اره..واقعا دیدگاه جالبی بود!
       خودِ من وقتی که شعرهاش رو میخونم یه حس خوبی بهم دست میده که انگار اون شعر این حسو واسه همیشه برام آورده و تموم شدنی نیست :)

      مرسی که خوندی♡
  3. امیررضا ...
    امیررضا ...
    ۸ تیر ۰۰، ۱۳:۳۱
    علاقه‌تون به فاضل نظری قابل تحسینه 💙🤞🏻
    • sepid.v ~|
      ممنونم🥰
      مرسی از حضورتون..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">