پنجشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۶:۵۰ ب.ظ

اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیست

زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست

پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن

بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست

در این چمن گل بی خار کس نچید آری

چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست

سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد

که کام بخشی او را بهانه بی سببیست

به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط

مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبیست

جمال دختر رز نور چشم ماست مگر

که در نقاب زجاجی و پرده عنبیست

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه

کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبیست

بیار می که چو حافظ هزارم استظهار

به گریه سحری و نیاز نیم شبیست

 

«حافظ»

۲نظر ارسال شده است.
  1. Mohammad Montaseri
    Mohammad Montaseri
    ۳ تیر ۰۰، ۱۸:۵۴
    شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است...
  2. Amir chaqamirza
    Amir chaqamirza
    ۴ تیر ۰۰، ۲۰:۴۲
    سلام. سلام.سلام... .؛).
    مثل و همانند یه بستنی قیفی خنک ، در یک روز آفتابی و گرم تابستانی بودش!... .:).☀🌻😅😆
    • محمدرضا ...
      سلام ... وقت بخیر ...
      چه توصیف قشنگی ... مرسی ... 🌹🌸🌷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">