از شعله ، به خاطر روشناییاش..
سپاسگزاری کن!
اما چراغدان را هم ،
که همیشه صبورانه در سایه میایستد...
از یاد مبر!
گریه کنی اگر ، که آفتاب را ندیدهای..
ستارهها را هم نمیبینی.
ماهی در آب خاموش است و
چارپا روی خاک هیاهو میکند و
پرنده در آسمان آواز میخواند.
آدمی ، امّا...
خاموشی دریا و
هیاهوی خاک و
موسیقی آسمان را در خود دارد.
هنگامی که ، در فروتنی ، بزرگ باشیم !
بیش از همه به آن بزرگ نزدیک شدهایم.
ممکن ، از ناممکن میپرسد:
"خانهات کجاست؟"
پاسخ میآید:
"در رویای یک ناتوان"
ماه نو و مرغان آواره
رابدرانات تور
وای خدا،این توی کتاب ادبیات امسالمانه!
خیلی خیلی،زیباست... ،:).
چقدر قشنگ
چقدر قشنگ