کاش...مدت ها قبل ، رفیقی از بین دود خاکسترهای زندگی سر بالا میکرد و در گوشم زمزمه ای سر میداد...
و میگفت آنچه باید قلبم فرا میگرفت!
زمزمه ای مثل این:
رفیق جانم گذشته جای ماندن نیست
خاطرات کهنه و دلآزار را رها کن
جلو جلو هم ندو ... که از نفس میافتی
حال را دریاب تا حالت خوب باشد
چایت را دم کن
صدای موسیقی را کمی بلند ،
بایست مقابل پنجره
عمیق نفس بکش و فکر کن به هیچ چیز!
به هیچ چیز فکر کن
آنقدر سخت نگیر رفیق جانم
آنقدر سخت نگیر زندگی زیباست!
یه سوال. الان وبلاگ تو هم تو قسمت تعداد بازدیدش صفر میزنه؟
مال من 3 روزه صفره. با گوشی های مختلف رفتم توش و چندتا نظر هم دادن افراد مختلف ولی بازدید رو باز هم صفر زده
{همون استیکر دایناسور پوکره}
کجا مثلا؟
خجالتم نکشیا از موی سفید من
لذت بردیم... :)