دانشآموزی سر کلاس ریاضی مدرسه، خوابش میبره و وقتی بیدار میشه، میبینه که کلاس تموم شده و روی تخته سیاه کلاس هم دو تا سوال نوشته شده. با این فکر که این سوالات تکلیف این هفتهی کلاسشون هست، اونا رو یادداشت میکنه و میره به خونشون. اون روز تا آخر شب روی اون مسالهها کار میکنه و میدونه که اگه سوالات رو حل نکنه، معلم ازش نمره کم میکنه و مخصوصا این که سر کلاس خوابش برد، تنبیهاش میکنه.
دانشآموز اون شب نتونست سوالات رو حل کنه ولی تا آخر هفته به تلاشش ادامه داد و بالاخره تونست راه حلی برای اون سوالات پیدا کنه و به معلم ریاضی تحویل بده. معلم خیلی تعجب میکنه و دانشآموز با ترس اینکه نکنه از زمان تحویل تکالیف گذشته باشه، به معلم نگاه میکنه و متوجه میشه که تونسته سوالاتی رو حل کنه که همه فکر میکردن غیر قابل حل هستن.
اما به نظرتون، دانشآموز چطور تونست اون سوالاتی رو که همه فکر میکردن حل نشدنی هست رو حل کنه؟ درسته که همه فکر میکردن غیر قابل حله اما اون دانشآموز باور داشت که مساله قابل حل هست و اگر این سوالات رو حل نکنه، نمره کلاسیش کم میشه ولی اگر میدونست که این سوالات غیر قابل حل هستن، هرگز این سوالات رو حل نمیکرد.
این باورهای ما هستن که ذهن ما رو کنترل میکنن. زمانی که باور داشته باشیم، چیزی درست هست، ذهن ما ناخودآگاه، به درست بودن اون موضوع هدایت میشه. اگر بتونیم باورهامون رو کنترل کنیم، میتونیم هر کاری رو انجام بدیم.
این باورهای ما هستن که زندگی ما رو میسازن. باوری که در مورد خودمون داریم، باوری که در مورد اطرافیانمون داریم و باوری که دیگران به ما دارن. باورهای ما مثل قطبنما عمل میکنن و ما رو به اهدافمون هدایت میکنن. اگر باور داشته باشین که کاری رو میتونین انجام بدین و یا اگر باور دارین که کاری رو نمیتونین انجام بدین، در نهایت همون چیزی میشه که بهش باور داشتین.
برگرفته از کتاب:
« دوقدم تا لبخند » از نشر ترانه مشهد
ممنون
خب هوش ریاضی شم خوب بوده
ولی باور و تلقین اثرات معجزه آسایی دارند...
تلقین و ذهن قدرت فوق العاده ای داره
همه ی ما هم می دونیم اینو
اما خب همه قادر یا تلاشی برای انجامش ندارن
هوم، ایجاد باور درست سخته...