باید بنویسم از دلخوشیهام و چیزایی که حالم رو خوب میکنه!
نمیدونم تقدیر بوده یا چیز دیگه اما مدت ها فکر کردم برای نوشتن این چالش و حتی نگران بودم که صد کلمه نشه...
گاهی اتفاقاتی توی زندگی یکایک ما آدمها میوفته که ممکنه حتی روحمون هم خبر نداشته باشه ازشون و این اتفاقات باعث میشن چیزها و یا کسایی رو از دست بدیم که برامون نبودنشون عذابه و گاهی هم ممکنه اون اتفاقات رو خودمون رقم زده باشیم..
:) همین که وقتی حالم بده خدایی هست توی قلبم که بتونم باهاش حرف بزنم و کنارم حسش کنم واسم کلی می ارزه..
:) دقیقا اون زمانی که تنهایی قلبمو تصرف میکنه وقتی رفاقتای مامانمو میبینم دلم گرم میشه به این زندگی..
:) وقتی دلتنگی کسی که دیگه رفته کل زندگیم رو میگیره و تقریبا چند روز در ماه حالم به شدت داغونه ب خاطر غم از دست دادنش، یه کوچولوی دوست داشتنی با اون لبخندش نگام میکنه دلخوشیه..
:) وجود یه پسر بچه شیطون و در عین حال جدی که بچس اما رفتارش بزرگونس و یکی از رفیق فابای زندگیمه ی دلخوشیه..
:) منی که همیشه حسرت یه برادر بزرگتر و غیرت ها و حمایت هاش رو داشتم حالا دلم به بودن دایی ای خوشه که برام مثل برادره و همه جوره کنارش حس کردم این حس خواهر برادری رو یعنی هنوزم دلیل زندگی برام وجود داره..
:) تو این دوران قرنطینه وقتی با کمبود ملاقات پدربزرگم مواجه شدم فهمیدم دیدن خندش و گرفتن دستاش واسم با ارزش تر از اونیه که فکرشو میکردم..
:) از دلخوشیای روزانه بخوام بگم...فوتبال دیدن،لاک زدن،چیپس خوردن،گپ زدن با رفقا،آهنگ گوش دادن،نوشتن،نقاشی،درس خوندن،کتاب خوندن کاراییه که حالم رو خوب میکنه ...
پ ن ۱ : نمیدونم چند کلمه شد و آیا خوب نوشتم یا نه،اما چالش خیلی قشنگی بود واقعا..باعث شد یکم ریزبین تر نگاه کنم اتفاقات پیرامونم و قدر آدمای دوست داشتنی زندگیم رو بیشتر بدونم!
پ ن ۲ : هر کسی که خوند دعوته..♡
پ ن ۳ : ممنون از رادیو بلاگی ها برای شروع این چالش