همچنین باید اضافه کنم همسایه مون که گربه های کوچک و تقریبا یک ماهه را راهی کوچه ها کرد و متاسفانه بیشترشون مردن یا ماشین زد یا خودشون نتونستند از پس زندگی بیان فقط مادرشون مونده و هر روز باهمیم ولی یه حسی دارم باهاش انگاری با هم درد و دل میکنیم و خیلی روی روحیه ام تاثیر گذاره چند روزی به فکرشون هستم اگه مادرم انقد از گربه بدش نمی اومد همه شون رو توی اتاقم بزرگ میکردم :) امسال به یکی از آرزو های زندگیم رسیدم یعنی داشتن گربه ی مخصوص خودت :) البته یکی دوتا نیستن و روشی دارن برای رام کردنشون خخخ بر همین شیوه تمام گربه هارو رام کردم حتی توی باغمون یه گربه با چشم سبز وحشی هم بود که اونم رام کردم :) وقتی بزرگ شدم حتما یه چنتا گربه واسه خودم میگیرم برای بقیه اگه پول داشته باشم یه انجمنی درست میکنم :// که همه شون یه جا بشن :) میدونم یکمی زیادی رسمی نوشتم :|
امسال به یکی از آرزو های زندگیم رسیدم یعنی داشتن گربه ی مخصوص خودت :)
البته یکی دوتا نیستن و روشی دارن برای رام کردنشون خخخ بر همین شیوه تمام گربه هارو رام کردم حتی توی باغمون یه گربه با چشم سبز وحشی هم بود که اونم رام کردم :)
وقتی بزرگ شدم حتما یه چنتا گربه واسه خودم میگیرم برای بقیه اگه پول داشته باشم یه انجمنی درست میکنم ://
که همه شون یه جا بشن :)
میدونم یکمی زیادی رسمی نوشتم :|
آخه دلیلش اینه که به گربه علاقه دارمو و این هدر شما باعث میشه از گربه بگم خخخ :)