امروز کلاس مجازی ادبیات داشتیم...با یه معلم فوق العاده شاد و باحال !
ازینایی که هم شوخی دارن با بچه ها هم ابهت خودشونو حفظ میکنن ،این ترکیب مورد علاقه منه😂
داشت ارایه درس میداد که توی مثالهاش چنتا بیت خیلی قشنگ گفت (صداشم فوق العاده قشنگه)که دلم نیومد براتون نزارم...
شاید خونده باشین یا هر چی اما با این ابیات درسای زندگی رو گفت که این لحظات از کلاس خیلی خیلی دلنشین بود
هر که دل پیش دلبری دارد/ریش در دست دیگری دارد(راحت دلتونو به کسی ندید و عاشق نشید ،عشق خودش میاد)
ز فلک فتاد طشتم به محیط غرقه گشتم/به درون بحر جز تودلم آشنا ندارد(قدر لحظات رو بدونیم و به راحتی ازشون نگذریم)
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد/بختم اگر یار شود رختم از اینجا ببرد(عاشق شدن)
عجب مدار که در عین درد خاموشم/که درد یار پریچهر عین درمان است(فراق عاشق از معشوق اون رو تبدیل به زنده ی مرده میکنه)
دلم گرفته از این روزها،دلم تنگ است/میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است(وصال که در عشق نباشد همه ی زندگی عاشق غمگین است)
همیشه شاد باشی:")