يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ

بند بند وجودم حس دلتنگیست در این قافله ی احساس غمها!

باید که نگریست به زردی برگ و گوش هدیه داد به هیاهوی بادی که از میان شعله های سرکش آتش میگذرد و جانی بر آتش می بخشد تا سوز نیم خشک پاییز را از بدن در آورد...

آری!بنگر...اینجا پاییز است

 

فصل مردن هایی که زنده شدنشان نیز زیباست...

فصل قدم زدن هایی که با شعرهای شاملو شروع میشود...

فصل گریه های بی علت که دخترکی زندگی را با آن به اتمام میرساند...

فصل رقصانی که هر دم نوای خش خش برگهایش به گوش میخورد...

کاش من پاییز بودم،کاش چون پاییز خاموشو ملال انگیز بودم...برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد،آفتاب دیدگانم سرد میشد...

کاش من پاییز بودم...

پیش رویم رخِ تلخ و دردناک زمستان،پشت سر آشوب تابستان،سینه ام منزلگه اندوه و درد، ناگه طوفانی به جانم چنگ میزد...کاش من پاییز بودم!

شاعری با باران های گاه ناگاهم شعر میخواند...

در کنار قلب عاشق شعله میزد در شرار آتش دردی نهانی...

اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ میزد...

نغمه ام عطر غم میریخت بر دلهای خسته...

و چه زیبا بود اگر من پاییز بودم...

۵نظر ارسال شده است.
  1. جـودی  خآنوم :)
    جـودی خآنوم :)
    ۱۱ خرداد ۹۹، ۲۱:۰۳
    پآییز بَهاری است که عاشق شده است...
    +میلاد عرفانپور
  2. Roham Gh
    Roham Gh
    ۱۱ خرداد ۹۹، ۲۱:۵۱
    عالی😊🌹
  3. Amir chaqamirza
    Amir chaqamirza
    ۱۲ خرداد ۹۹، ۰۹:۳۰
    چقدر زیبا و قشنگ....
  4. گلی یاس
    گلی یاس
    ۱۲ خرداد ۹۹، ۱۷:۱۳
    زیبا بود ...❤
  5. زری ...
    زری ...
    ۱۲ خرداد ۹۹، ۲۲:۰۷
    بسی زیبا و دلنشین بود :))))

    اینا را بذارین پاییز منتشر کنین :)
    • sepid.v ~|
      مرسی عزیز❤
      یهویی نوشتم دیگه نشد نزارم😂
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">