سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ ب.ظ

میدونین...اومدم یه متن عاطفی بنویسم ولی نتونستم!

الان نمیدونم چم شده نمیدونم چرا ولی دستام داره میلرزه ، قلبم انگار...خوب نیست

واقعا نمیدونستم باید چی بنویسم یعنی حتی الان که بهش فکر میکنم و تصور میکنم حالم بد میشه پس نوشتن در موردش...نمیتونم واقعا

فقط اینو میدونم ک یه ادم باید خیلی خیلی خیلی (هر چیزی که فکرشو کنید باشه) که یه آدم دیگرو، تو خواب،به بدترین شکل ممکن،از گردن،بکشه...چه بسا اون آدم بچت باشه...دخترت باشه...دیگه حرف دیگه ای ندارم....

۶نظر ارسال شده است.
  1. جـودی  خآنوم :)
    جـودی خآنوم :)
    ۶ خرداد ۹۹، ۲۲:۵۷
    فقط میشه سکوت کرد...قصاوت قلب تا کجا؟!
    • sepid.v ~|
      اره واقعا سکوت و تحمل...
  2. Roham Gh
    Roham Gh
    ۶ خرداد ۹۹، ۲۳:۳۰
    ...
    به معنای واقعی کلمه فریاد سکوت
    • sepid.v ~|
      فک نکنم کلمه ای بتونه معنیشو کامل برسونه...یا توجیحش کنه!
  3. . n̈äs̈ẗr̈n̈ .
    . n̈äs̈ẗr̈n̈ .
    ۷ خرداد ۹۹، ۰۲:۱۴
    :)..........
  4. Amir chaqamirza
    Amir chaqamirza
    ۷ خرداد ۹۹، ۱۰:۳۷
    چه بد.....
  5. گلی یاس
    گلی یاس
    ۷ خرداد ۹۹، ۱۱:۴۷
    بعضی وقتا کلمات قدرت خودشونو از دست میدن و فقط سکوته که بلندترین فریاد و قدرته ...
  6. محیا (:
    محیا (:
    ۸ خرداد ۹۹، ۰۰:۳۱
    واقعا حرفی ندارم
    • sepid.v ~|
      چه حرفی میشه زد اخه...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">