ما که از بچگی گل کوچیک بازی نمی کردیم.ما که حرفی از توپ پلاستیکی ودو لایه کردنش نمی زدیم.ما که زودتر از بقیه دخترها فهمیدیم آفساید یعنی چی؟!!!ما که خیلی زیاد این جمله"آخه دختر رو چه به فوتبال؟!" را شنیدیم.ما که گاهی ترجیح می دادیم به جای نشستن در جمع زنانه وگوش دادن به بعضی حرفهای خاله زنکی،در جمع های مردانه بشینیم وفوتبال تیم مورد علاقه امان را ببینیم.ما که وقتی خواستیم فوتبال بازی کنیم هزار اما واگر برایمان گذاشتند.ما که حسرت دیدن یک بازی فوتبال در استادیوم آزادی را داریم.ما که برای حفظ شأنمان همیشه در خانه فوتبال را دیده ایم.ما دخترانِ فوتبالی با همه این اوصاف مثل همه پسرها شب های جام جهانی یا چمپیونزلیگ پای تلویزیون می نشینیم وتا آخرین ثانیه بازی که سوت داور به صدا در بیاید بازی را می بینیم.ما با برد تیممان خوشحال واز باختش ناراحت می شویم.ما گاهی با باخت تیممان گریه هم می کنیم.ما حتی موقع خداحافظی اسطوره هامان وبوسه زدنشان بر چهار گوشه زمین اشک می ریزیم.ما قرعه کشی جام جهانی را به هر فیلم وسریالی ترجیح می دهیم.ما که هیچ وقت درک نکردیم دختر بودن چه مغایرتی با فوتبالی بودن دارد واگر دارد چرا ما درک نمی کنیم؟!!ما که همیشه برنامه خرید کردن ومهمانی رفتن ودرس خواندنمان را با بازیهای فوتبال تنظیم می کنیم.ما که برای فوتبال دیدنمان طعنه وکنایه زیاد شنیدیم اما نتوانستیم از فوتبال دل بکنیم.ما که خودمان هم نفهمیدیم چه شد که فوتبالی شدیم وچه شد که فوتبالی ماندیم اما این را خوب می دانیم که اگر بخواهیم هم نمی توانیم عشق فوتبال را از دلمان بیرون کنیم...
انتظار زیادی ست که ما نسبت به ال کلاسیکو بی تفاوت باشیم.انتظار زیادی ست که ندانیم تیم ملی کشورمان در جام جهانی با چه تیمهایی هم گروه است.انتظار زیادی ست که شب بازی های جام جهانی کتاب به دست بگیریم و درس بخوانیم.ما برای دوست داشتن فوتبال روشِ خودمان را داشتیم وداریم.دنیای ما با پسران فوتبالی فرق می کند.فوتبالی شدنمان هم با آنها فرق می کند.اما ما هم عاشقیم ونشانه اش همه شب هایی ست که تا نیمه شب بیدار ماندیم وبازیهای اروپایی را دنبال کردیم.نشانه اش همه اشک ها ولبخندهایی ست که به پای فوتبال ریختیم.ونشانه اش همین دستانی ست که برای فوتبال قلم را بر می دارند ومی نویسند...
آها راس میگی
http://dehati.blog.ir/
ولی شما قاطی جغدایی